فرار
مردی از دست زن خود گریخت تا به کوه قاف رسید ابلیس بر وی ظاهر شد واز وی پرسید:که در این جا چه میکنی گفت از دست زنم فرار کردهام .گفت:هنوز این جائی باید رفته باشی.
مردی از دست زن خود گریخت تا به کوه قاف رسید ابلیس بر وی ظاهر شد واز وی پرسید:که در این جا چه میکنی گفت از دست زنم فرار کردهام .گفت:هنوز این جائی باید رفته باشی.